اصل های اولیه جنبش

اصل های اولیه جنبش ملی ما هستیم 1- تلاش در راستای زنده کردن فرهنگ ایرانی و پایان بخشیدن به اشغال کشورمان توسط فرهنگ عرب( نه اسلام). 2- هر ایرانی با هر مذهب و گرایش سیاسی(جمهوری خواه، پادشاهی خواهان، مجاهدین خلق، کمونیست ها و حتی طرفدار جمهوری اسلامی) در بیان نظرات خود آزاد است و هیچ کس حق ندارد مانع او گردد. 3- نفي هرگونه تبعيض از لحاظ جنسيتي ،نژادي،قومي، عقيدتي و مذهبي 4- رعایت احترام دیگران و عدم استفاده از الفاظ زشت و نازیبا چه در اظهار نظر و چه در نقد یا رد نظر دیگران. 5- عدم استفاده از شعار مرگ برای افراد. 6- هرگونه تغییر در ایران باید به وسیله مردم ایران چه در داخل و چه در خارج از کشور انجام گیرد چون به غیر از مردم ایران هیچ دولت بیگانه ای به فکر مردم و منافع ملی ایران نیست. 7- هر فرد در این جنبش خود یک رهبر است. 8- جنبش ملی ما هستیم بر اساس مبارزات بدون خشونت عمل می نماید و با هر گونه حرکت خشونت آمیز یا تبلیغ آن مخالف است 9- جنبش ملی ما هستیم پرچم رسمی ایران را پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان می داند و این پرچم را وابسته به هیچ حزب و گروهی نمی داند و آن را متعلق به مردم ایران می داند

۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

این سبز با آن سبز، چه توفیری دارد؟! (مقاله ای از شهرام همایون)




از کودکی با خودم فکر می کردم که چرا کورش بزرگ، از جمله خواسته هایش، از خدا – این بوده است که قلمش را از دروغ «محفوظ» بدارد. و چرا – دروغ نزد او از جمله چند «دشمن» مهمی بوده است  که به سرنوشت یک ملت و آینده آنان مربوط می شود  و تا این اندازه اهمیت داشته است.
امروز – اما – شاید که دیر اما بالاخره راز این خواسته ی پدر ملت ایران را دانسته ام. به ویژه آن که کوروش نخواسته که مثلاً مردمش دروغ نگویند بلکه خواستار آن بوده است که «ملت و کشور از دروغ هم محفوظ  باشد».
چه بسا که اگر ما فقط مبتلا به دروغگویی بودیم داستان شکل دیگری داشت اما واقعیت این است که باید از«دروغ» هم مصون باشیم که نیستیم!
ما البته نه تنها از «دروغ گفتن» آسیب دیده ایم که کم کم  به آن علاقه پیدا کردیم بلکه از «دروغ شنیدن» هم لذت می بریم و اساساً کار به جایی رسیده است که دوست داریم «دروغ» بشنویم، دروغ بگوییم، دروغ بسازیم و ... !
وقتی در تعریف ازما، کار را به بیراهه می برند می دانیم دروغ است اما لذت می بریم وقتی تکذیبی کسی را پیش ما می کنند، می دانیم دروغ است اما برای بیشتر شنیدن ولع نشان می دهیم و این ماجرا آنچنان ادامه پیدا می کند که رابطه ما – با خودمان هم دروغین می شود. به خودمان هم دروغ می گوییم و آنقدر آنرا تکرار می کنیم که جنبه واقعی پیدا می کند.
یک مثال نزدیک بزنم : میر حسین موسوی- نخست وزیر منتخب امام، شخصیت وفادار نظام جمهوری اسلامی، خواهان اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی - «رنگ سبز» را برای مبارزات انتخاباتی خود، در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته برگزیده بود سپس به نتیجه انتخابات اعتراض کرد و پس از آن خود، همسر و یارانش نشان سبز را نشان مخالفت خود قرار دادند و حالا ما می گوییم – ما سبزیم اما نه از نوع موسیوی!
آیا این همان دروغی نیست که آنقدر تکرارش کرده ایم که خودمان هم باورمان شده است و حتماً درست تر این است  که ما طرفدار موسوی هستیم اما  می خواهیم آنرا زیر یک پوشش پنهان کنیم و سبز را بهانه کرده ایم.
سبز یعنی موسوی! سبز یعنی حفظ قانون اساسی جمهوری اسلامی! سبز یعنی وفاداری به نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیه! سبز یعنی کشتار تیرماه 67 ! سبز یعنی منتخب امام ! سبز یعنی شیعه علی !
آقایان شما اگر می خواهید به خودتان دروغ بگویید ،هر چقدر دلتان می خواهد بگویید اختیارش با خود شماست، ولی ما برای فریب خوردن کمی پیر هستیم و اگر تا حالا توی ذوق شماهم نزده ایم آن را پای «بلاهت» ما نگذارید که از سر نجابت است.
آیا شما مسخره تر از این حرف شنیده اید که ما سبزیم اما نه سبز موسوی؟! نخیر این رنگ نشان همدمی آن حرفها است که موسوی و یارانش زده اند، شما اگر می توانید حرف خودتان را با رنگ خودتان مطرح کنید والا چه کسی می تواند ادعا کند که پیش از انتخابات سال قبل، سبز نشان چیزی جز سرسپردگی «علی» بوده است در مقابل مخالفانش شما آنروز کجا بوده اید که بگویید فقط ما سبزیم!


شهرام همایون
چاپ شده در هفته نامه فردوسی امروز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر